الکسا

اعترافات جالب و خنده دار

تبلیغات در سایت ما

♫ Land of Love ♫

تبلیغات
سرزمین عشق
دسته بندی ها
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 249
  • کل نظرات : 0
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 9
  • بازدید دیروز : 0
  • ورودی امروز گوگل : 1
  • ورودی گوگل دیروز : 0
  • آي پي امروز : 3
  • آي پي ديروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 1338
  • بازدید سال : 3137
  • بازدید کلی : 83519
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.144.71.142
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • درباره ما
    ♫ Land of Love ♫
    به وبلاگ من خوش آمدید
    خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



    امکانات جانبی


    اعترافات جالب و خنده دار

    اعترافات جالب و خنده دار
    اعترافات طنز
     
    یادش به خیر دبستانی که بودیم ما شیفت صبح بودیم دخترا شیفت بعد از ظهر،ما هم زنگ آخر ورزش داشتیم ، دخترا هم ده پونزده دقیقه مونده به زنگ میومدن تو حیاط مدرسه و منتظر میشدن تا کلاسای خودشون شروع بشه ،عاغا ما هم جو گیر و دختر ندیده همین که میومدن تو حیاط نگا بازیمون میکردن همه میشدیم سوباسا !!! پس چی ،تازه من به این نتیجه رسیدم این خارجیا بازی های خوبشون فقط مال اینه تماشاچی خانم دارن ، والاااا
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    بد ترین خبر عمرتون رو کی بهتون داد و چی بود ؟ باباتون بهتون خبر داد کنکور قبول نشدین؟ مامانتون بهتون گفت سه تا تجدید آوردین و تابستون از سفر خبری نیست ؟ لامصب شما بگید چی‎ ‎‏ تو سفر وقتی دستشویی داری در حد انفجار بعد راننده اتوبوس بگه تا یه ساعت دیگه هیچ جایی که دستشویی داشته باشه نیست یعنی چی !!!
    لایک = برو ببین چه گناهی کردی بودی که همیجین عذابی برت نازل شد ،برو توبه کن
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    وقتی بچه بودم با بچه های هم سن خودم قیر و آدامس با هم قاطی کردم زدیم به قفل در همسایه ی بغلی.
    حالا فکره شو بکونین اون بد بختا بیرون بودن. اومدن موندن پشت در ماهم صحنه ی جرم ترک کردیم
    دیوونه خودتی.!!!!
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    چند وقت پیش خیر سرم می خواستم شلوار بخرم رفتیم تو یه مغازه خانوم فروشنده هم کلی شلوار بیرون اورد منم چندتا انتخاب کردم رفتم پرو کنم..اولی رو پوشیدم کوچیک بود برام فرستادمش بیرون دومی رو پوشیدم یه نگاه تو اینه بهش کردم اومد بیرون جاتون خالی نشستم یه ساعت راجبش بد گفتم که این چیه و دست دومه و کی چنین اشغالی رو می پوشه و از این حرفا!!
    باید به عرضتون برسونم اون خانومه فقط وفقط نگاه کرد و هیچی نگفت فقط لحظه به لحظه قرمز تر می شد..اخرسر که حرفم تموم شد یه نگاه عاقل اندر سفیه به کل هیکلم انداخت و گفت:
    بچه جون شلوار خودتو پوشیدی!!
    من که پریدم تو اتاق پرو..مامانم اینا که کلا ناپدید شدن….دیگه روم نمی شه برم طرفای غرب!!
    ابرو نموند واسم..

    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    یه بار زنگیدم خونه دوستم مهسا. لامصب صدای مامانشو خواهرش و خودش عین همه.
    گفتم سلام مهسایی؟ گفت اره گفتم دروغ نگو گفت دیوونه ای بگو دیگه تند تند یه جریانو براش تعریف کردم و اخرشم بهش گفتم به مهشید(خواهرش) نگیا
    دیدم خندید گفت یه لحظه واسا به مهسا بگم بیاد من مهشیدم!!!
    حالا دوباره همون صدا: گفتم مهسایی؟گفت اره بابا تو چجور صدا منو تشخیص نمیدی!
    گفتم زهر مار کثافت بیشعور کلی باهاش حرفیدم دوباره میخنده میگه دیگه واقعا گوشیو دارم میدم به مهسا من مامانشم!!!
    واقعا من چی بگم به این خونواده؟؟
    عایا سرکار گذاشتن دختر مردم کار خوبیست؟؟؟
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    این خاطره واسه خیلی سال پیشه، واسه زمانی که در دوران جاهلیت به سر می بردم
    تازه یه هفته ای بود با یکی دوست شده بودم خیره سرم می خاست مخاطب خاصم بشه.تو روزتولدم این مخاطب خاصه جدید بهم زنگ زد که بیا میخام روز تولدت سوپرازت کنم، من حوصله نداشتم ببینمش هی اون اصرار می کرد که حداقل بیا هدیه تولدتو بهت بدم. هی ازون اصرار از من انکار
    آخرش به خودم گفتم به یکی از دوستام اس بدم که با اون برم وتنها نرم
    گفتم :شیوا جان(دوستمه) این پسره رضا گیر داده که بیا می خام سوپرایزت کنم واسم هدیه هم گرفته، منم حوصله شو ندارم توبیا باهم بریم یه ساعتی میمونیم ،شامم می خوریم بعدش در میریم.
    از شانس بدم اشتباه این اس و به خود مخاطب خاصه فرستادم
    سریع گوشیمو خاموش کردم سیم کارتمم در آوردمش قایمش کردم ،هنوزم که هنوزه اون سیم کارتو می بینم وحشت می کنم
    دیگه قیافه منو تو اون لحظه تصور کنید
    قیافه اونو زمان خوندن اس
    به جان خودم تا حالا همه اس ام اسامو باید سه بار می فرستادم تا یکیش دلیوریش بیاد این هنوز نرفته دلیوریش اومد
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    عاقا اون موقه ها که طفلک شیرین زبانی بیش نبودم رفتم بقالی بعد فروشنده گف چی میخوای عمو؟منم یادم رفنه بود چی میخوام زدم زیر گریه و فرار کردم
    حافظه ی دوران طفولیتم تو حلق و بینی تون
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    رفتیم امتحانه زبان آموزشگاه بدیم ، یکی از دوستامو رو نشوندن تو یه اتاقه خالی بدون ناظر ، بعده امتحان دوستم اومده میگه: جاتون خالی همه شو رو دیکشنری گوشی نوشتم . مام همه قبطه ( غبطه ، قبته ….) میخوردیم .
    چند روز بعدش رفتیم واسه نتیجه امتحان . معلمه رو کرد به دوستم : رو جلسه گوشی داشتی؟ دوستم : ها چی؟ نه به جانه خودم معلم : عزیرم این کلماتی که تو نوشتی تو 10 سال دیگم زبان بخونی اینارو یاد نمیگیری .
    ما که اصلا بخیل نیستیم
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    یه روز آبجیم از مسافرت اومده بود رفتیم فرودگاه دنبالش من اونقدر از اومدنش ذوق زده بودم که یهو پریدم تو بغلش بعد دیدم همه افراد تو فرودگاه بهم نگاه میکنن بعدش یه نگاه به دختره انداختم دیدم چشمتون روز بد نبینه اشتباهی یه دخترو بغل کرده بودم….
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    یه روز مادرم اینا رفته بودن شهرستان و منو سپرده بودن به همسایمون ….
    رفتم در خونه همسایه به شوهرش گفتم مامانت خونس ….
    (میخواستم بگم خانومت خونس) …..
    وای هنوزم منو میبینه بهم میگه مامانت خونست ….
    حالا از اون دوران یه ۲۰ سالی میگذره ….
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    « از دفتر خاطرات یک دیوانه »
    پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم توس مشهد، سر مزار فردوسی… (بله ما همچین آدمای فرهنگ دوستی هستیم)
    همینطور که داشتیم به امضا هایی که روی کچ بری های دیوار بود نگاه میردم یدفعه یه پسر دهه شصتی ژیگول اومد با کف دست گذاشت وسط سنگ قبر ابوالقاسم و با صدای بلند گفت: درود بر سعدی بزرگ….
    یکدفعه تموم سالن که حدود 50-60 نفر بودن با تعجب برگشتن رو به پسره…
    در همین لحظات بود که شاسمغز(رفیقمه..!) به قسمت شمال شرقی خنده زد (آخه زیر خنده زدن خز شده…!!!)
    حالا قیافه پسره رو تصور کنید که 80% جمعیت داشتن ریز ریز بهش میخندیدن (اون 20% کاملا علنی و با صدای بلند این کار رو میکردن… به همین برکت)
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    یادش بخیر ، پنج سالم بود چادر مامانم رو برداشتم چهار تا نخ چهار طرفش گره زدم رفتم رو دیوار حیاط دستارو باز کردم و با چتر نجاتی که درست کرده بودم پریدم … آ آ آ اوف ف ف ف ف ف ف ،لامصب باید کار میکرد ،بعدش فهمیدم ای دل غافل یادم رفته بود از این چیزا براش بزارم که بکشیش چتر باز بشه ،خوب چیه از بچه پنج ساله توقع چی داشتی !!!
     
    اعترافات جالب و خنده دار, اعترافات طنز
    اعترافات طنز
     
    یه بار سر یه کلاس جدیه یه استاد خشک و جدی نشسته بودیم
    گفت بنویسید مثال: (میخواست بگه ۲ میله به طول …) گفت ۲ توله به میل ۴۵ سانتی متر از جنس …
    وای ینی ما از شدت خنده میله های صندلیا رو گاز میزدیم!!!
     

    بخش نظرات این مطلب


    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه:







    تبلیغات
    نویسندگان
    ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    تبادل لینک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند

      برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ♪♫ ♬♪♩♭♪♫ ♬♪♩♭♪♫ ♬♪....هــــــانــــا....♪♫ ♬♪♩♭♪♫ ♬♪♩♭♪♫ ♬♪ و آدرس hanna.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    آخرین نظرات کاربران
    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

    2010-2013 © تمامی حقوق مادی و معنوی مطالب، تصاویر و قالب متعلق به ((♫ Land of Love ♫ )) بوده و کپی برداری از آن فقط با ذکر لینک سایت مجاز می باشد. ترجمه شد توسط قالب گراف
    قالب طراحی شده و استفاده شده در: دانلود کرال و ترجمه و سئو و انتشار از:قالب گراف

    Facebook Twitter RSS

    الکسا

    به ♫ Land of Love ♫ امتیاز دهید